واژه اقتصاد رسانه به عنوان مرجعي براي يک حوزه علمي، در سطحي وسيع به عنوان يک واژه عمومی براي تحقيقات اقتصادي يک رسانه واحد مثل فيلم، تلويزيون، راديو، اينترنت و ... استفاده شده است. اغلب مطالعاتي که بر روي رفتار مصرفکنندگان انجام ميگيرد، بر ساختار بازار يا ويژگيهاي توليدي يک رسانه خاص به عنوان کالا تمرکز دارد. اين مقاله يک رويکرد ارتقا يافته در مورد اقتصاد رسانه را ارائه و پيشنهاد میکند؛ يک رويکرد بين رشتهاي معرفي شده است که به ادغام چارچوب تئوریک رسانه «مدياليتي» (Medialitate) با تفکر اقتصادي گرايش دارد. در اين نوشتار رئوس مطالب نظري چارچوب علمی رسانه براي اقتصاد رسانه تشريح و روابط ممکن بين نظريه رسانه و اقتصاد نهادگرايي، بهطور خلاصه ترسيم شده است.
حوزه مورد توجه محققان اقتصاد و رسانه
اقتصاد رسانه (Media Economics) حوزهای از مطالعات نظری و علمی است که از دهه هفتاد ميلادي به شدت مورد توجه محققان اقتصاد و رسانه قرار گرفته است. در اين حوزه عوامل تاثيرگذار اقتصادي و مالي بر فعاليتهاي ارتباطي، سازمانها و بنگاههاي رسانهاي و صنايع ارتباطات مطالعه میشود. شايان ذکر است که اکثر تجزيه و تحليلها بر مبناي الگوهاي اقتصادی، به خصوص اقتصاد خرد با اضافه کردن برخی از ویژگیهای کالاهای رسانهای بوده است. در اين رهگذر جريان عرضه و تقاضا در بازار توليد و پخش محتواي رسانهاي با کمک ابزارها، الگوها و روشهاي تجزيه و تحليل اقتصادي مورد توجه قرار میگيرد. در نتيجه پارادايم حاکم بر اين مطالعات، نظريههاي اقتصادي و به خصوص اقتصاد نئوکلاسيک است و نظريههاي ارتباطات و رسانهاي نقش قابل توجهي در اين مطالعات نداشتهاند.
مقاله پيش رو را آقای تریوتلر (Narc M.Treutler) از دانشگاه بوهاس ویمر برای ارائه در دانشگاه واشنگتن نوشته است، نگاهی متفاوت به اقتصاد رسانه دارد. وی در این مقاله ابتدا یک مدل لایهای رسانهای را که در دانشگاه بوهاس توسعه یافته است به عنوان مبنای نظري رسانهای معرفی میکند و هریک از لایههای آن را با نظريههاي اقتصادی ارتباط میدهد.
نکته حائز اهمیت دیگر این مقاله این است که در ارائه نظريه اقتصادی، از ديدگاه نهادگرايی جدید و بهطور مشخص الگوي چهار سطحی ویلیامسون که يکي از برجستهترین نظریهپردازان این مکتب است، استفاده میکند. با توجه به اينکه در اين مقاله اين سطوح شرح داده نشده است در اينجا لازم است توضیح بسيار کوتاهي ارائه دهم. ويليامسون الگوي خود را با چهار سطح تحلیل اجتماعی به شرح زير ترسيم ميکند:
سطح یک: نظريه اجتماعی
جايی که هنجارها، رسوم، اخلاقیات و مذهب جای دارند. اين سطح توسط اقتصادانان نهادگرا، ارائه شده است و مفروض گرفته میشود که تغييرات آن شامل يک قرن تا يک هزاره است.
سطح دو: اقتصاد حقوق مالکیت، تئوری سیاسی اثباتی.
از اين سطح بهعنوان محيط نهادي ياد میشود و قواعد رسمی( مانند قانون اساسي، قوانين عادي و حقوق مالکيت ) در اين سطح معرفي میگردد. ويليامسون اين سطح را مرتبه اول اقتصادي کردن مینامد، با اين اصل متعارف که «بگذاريد قواعد رسمیکارکرد صحيح خود را داشته باشد». تغييرات عمده در قواعد بازي طي دههها و قرنها رخ ميدهد. ابزارهاي طراحي اين سطح شامل ابزارهاي اجرايي، قضايي، قانونگذاري و کارکرد بوروکراتيک دولت و همچنين توزيع قدرت ميان سطوح مختلف دولت میشود و تعريف و الزام به اعمال حقوق مالکيت و قوانين قراردادها از ويژگيهاي مهم آن است. دغدغه حل مسائل اصلاح ساختار قتصادي و سياسي در اين سطح قرار دارد.
سطح سه: اقتصاد هزینههای مبادلات.
در اين سطح نهادي، اعمال مديريت بر روابط قراردادي، در کانون تحليل قرار میگيرد. هر مقولهاي که به صورت يک مقوله قراردادي طرح و يا فرمولبندي شود، میتواند در اقتصاد هزينه مبادله مورد بررسي قرار گيرد. ويليامسون اين سطح را مرتبه دوم اقتصادي کردن مینامد. امکان سازماندهي مجدد مبادلات بين ساختارهاي اعمال مديريت به طور دورهاي مورد بررسي قرار میگيرد که اين دورهها داراي نظم يک سال تا يک دهه است که اغلب تجديد دوره قراردادهاي نوسازي تجهيزات را شامل میشود.
سطح چهار: تئوری بنگاه اقتصاد نئوکلاسیک.
ویلیامسون معتقد است که در سطح چهار است که ابزارهای بهینگی و تحلیلهای نهايی استفاده میشود و در این سطح بنگاه به عنوان یک تابع تولید در نظر گرفته میشود و در واقع تحلیلهاي نئوکلاسیک در این سطح به طور کارا عمل میکنند.
این مقاله با ارائه نظريه اقتصاد نهادگرايی جدید سعی دارد بیان کند که رسانهها به عنوان یک نهاد در جوامع نقش مهمی دارند، از اینرو، علاوه بر تحلیلهای نئوکلاسیک باید در سطوح بالاتر تحليل نهادي هم قرار گیرند.
اقتصاد رسانه، رويکرد نظري رسانهاي
به طور کلي رسانهها کارکردهاي فراواني در جامعه دارند؛ بدون رسانه جوامع مدرن عاري از زيرساختهاي اصلي ارتباطات هستند، همانطور که مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسي تلقي میشوند و از سوي رسانهها، محدوده وسيعي از اطلاعات جزئي تا پيچيده، نه فقط براي سرگرمي، ارائه میشود. در قرن اخير، اهميت رسانه در ترکيب با پيشرفتهاي برجسته در تکنولوژي رسانه، مطالعه برروي آنها را محبوبتر و مهمتر ساخته است، اما نتايج آنها به شکل ساختارهاي بينظم آکادميک ارائه شده است. اين مقاله رويکردي را ارائه میکند که با توجه به آن میتوان يک نظم دروني در اين ساختارها به وجود آورد.
علوم رسانهاي برخلاف علم اقتصاد، از يک مجموعه اصطلاحات و تعاريف براي استناد برخوردار است؛ چنانچه در دپارتمانهاي مختلف رسانهاي در اروپا و آمريکا جستجو کنيد، به دليل وجود متخصصين رسانهای، تعاريف نسبتا زيادي از رسانه خواهيد يافت. به دليل نبود سبکي واحد در دسترسي به اين علم، دانشمندان علوم ديگر وارد اين حوزه شدهاند. در حالي که اقتصاددانان، روزنامهنگاران، حقوقدانان و ... بر روي رسانههاي جمعي و رسانههاي جديد تمرکز کردهاند، جامعهشناسان رسانهاي توجه خود را به رسانههاي ارتباط عمومی اجتماعي مثل «قدرت، عشق، اعتماد يا پول» معطوف داشتهاند.
دانشمنداني که زمينهاي از فلسفه يا ادبيات دارند. بيشتر به نظريههای نمادين رسانه توجه دارند؛ اين نظريهها شامل محدوده وسيعي از مقولههاي مربوط به رسانه است؛ از اقلام قابل باور مانند عکس يا خود زبان گرفته تا اقلام غيرمعمول مثل تلسکوپ يا نور.
شايد تنها توافقي که میتوان در ميان دانشمندان رسانهاي پيدا کرد، اين است که آنها فرض ميکنند «فناوري رسانه به کار رفته براي يک کار و پيامدهاي احتمالي آن، بهدنبال آن درک انسان از جهان و در نهايت ساختار (غيرساختار) تفکر انسان را شکل میدهد. »
براي مثال به گفته تاريخدان رسانهای آلماني: «دنياي يک شخص بي سواد از دنياي يک شهروند دوران رسانه چاپي يا تلويزيون یا اینترنت متفاوت است. (2001. )JochenHorish اهميتي ندارد که شخص چه چيزي در تلويزيون – مثل برنامه تفريحي يا مستند نگاه میکند، بلکه تفاوت در شيوه تماشاي تلويزيون است. «
بنابراين علوم رسانه با فرض «تقدم رسانهای (MediaaPrior) « در جهان آغاز میشود. اين تقدم رسانهای را نيکلاس لومن به شرح ذيل خلاصه کرده است:
«همه آنچه که ما در مورد جامعه میدانيم و متاسفانه در مورد جهاني که در آن زندگي میکنيم، از طريق رسانه به دست میآید (Niklas Luhmann 1996) در صفحات بعد اين فرضها سعي میشود و سعي در توضيح چرايي مفيد بودن رويکردهاي متفاوت رسانهای در اقتصاد رسانه توضيح داده میشود. در ابتدا يک مدل پايه تحليل نظريه رسانه معرفي شده است و در گام بعدي با يک تغيير نگرش از نقطه نظر اقتصادي به اين مدل، نظريه رسانه يا نظريههاي اقتصادي در يک رويکرد اقتصاد رسانه سازگار ادغام میشود.
تصوير کلان نظريه رسانه و اقتصاد
براي درک چرايي دردسر ادغام نظريه رسانه و تفکر اقتصادي در رهيافت اقتصاد رسانه، ما نيازمند جستوجوي دو رابطه کلي بين رسانه و اقتصاد هستيم:
۱. به کارگيري تفکر اقتصادي در رسانه :
اولين رابطه کاربرد نظريه اقتصادي در يک رسانه واحد، در اشکال سنتي اقتصادي مانند بازار، خانواده و بنگاه است. در اين کاربرد رسانه با شرکتهای رسانهای (مانند AOL یا تایم واینر) يکسان فرض شده است. اين شرکتها محتواي رسانهای توليد میکنند؛ توليدي که به دريافتکنندگان تحويل داده میشود. ويژگيهاي خاصي مثل محصول اطلاعات محور غيرمادي و نقش فرهنگي رسانهها، اغلب منجر به ترکيب ارزشهاي هنجاري با اين تحقيقات میشود. اين محدوده مطالعاتي از قبل توسعه پيدا کرده است. يک نمونه از اين محدوده را آلباران ( 1996) در آمريکا انجام داده است.
۲. به کارگيري تفکر نظري رسانه در اقتصاد:
نقش رسانه در تعاملات بين بازيگران اقتصادي مختلف تجزيه و تحليل میشود. رسانهها خودشان به عنوان بستر برخورد مواجهه توليدات و تقاضا در بازارهاي غير شخصي عمل میکنند. از حروف الفباي خط ميخي بابليها تا بيتهاي اينترنت، رسانهها قابليت بستن قرارداد و تجارت غيرشخصي را داشتهاند. از اين رو رسانه هميشه بخش مهم، اما بديهي اقتصادي مدرن بوده است. نفوذ رسانهها در اين فرآيند يک قلمروي کاملا کشف نشده را شکل میدهد.
رويکرد اول از نقش رسانهها در درون علم اقتصاد غافل شده است؛ اگر چه اقتصاد سنتي رسانه در مورد نهادها غافل نبوده است بخصوص در منازعات اخير درباره مشکلات حق مالکيت، اما در کل از سهم رسانهها نسبت به قواعد بازي غفلت شده است. بنابراين ما براي درک عميق از رابطه رسانه و اقتصاد، راه دوم را دنبال میکنيم. براي اين اقدام به سهم نظريه رسانه و مفهوم مدياليتي نگاهي میاندازيم.
نگاه اجمالي به تجزيه و تحليل
خرد رسانه (Medialitat)
به منظور ارائه تقدم رسانهای که از سوي نظريه رسانهها پيشنهاد شده و در علم اقتصاد قابل استفاده است به معرفي يک مدل لايهاي اجمالي که در دانشگاه بوهانس ويمر توسعه يافته است، بپردازیم. اين مدل، تمرکز بر روي يک رسانه مفرد مانند اقتصاد تلويزيون، اقتصاد روزنامه و... را رها میکند و اجازه تجزيه و تحليل بر روي يک سطح مختصرتر، اما همچنان داراي ساختار را میدهد. اين امر با تعريف لايههاي يک رسانه صورت میگيرد. محل اشتراک اين لايهها را مداليته مینامند که يک واژه آلماني است و اشاره به ويژگيها و نيروي حاصل از يک رسانه دارد.
طبق اين مدل لايهاي، رسانهها شامل سه نيروي تفکيکناپذيرند:
۱. عيني (object)
۲- رویه (dispositive)
۳- شکل نمادین (symbolic form)
نقش رسانه در تعاملات بين بازيگران اقتصادي مختلف تجزيه و تحليل میشود. رسانهها خودشان به عنوان بستر برخورد مواجهه توليدات و تقاضا در بازارهاي غير شخصي عمل میکنند.
اين لايهها هيچ گاه از يکديگر جدا نمیشوند و همواره با هم هستند. از آنجا که همه رسانهها ترکيبي از آنها هستند، رابطه از يک لايه به يک لايه ديگر، داراي نسبت ثابتي نيست. بعضي رسانهها نمود قدرتمندتري در لايه «عيني» دارند، برخي در لايه «رويه» و برخي ديگر داراي نيروهاي قدرتمندي از لايه «شکل نمادين» هستند. بعضي رسانهها حتي از تکنولوژي يکسان بهره میبرند، اما در لايه «رويه» متفاوت هستند. قبل از بررسي چگونگي به کارگيري همزمان اين لايهها در تفکر اقتصادي، توضيح مختصري درخصوص تعريف کلي اين سه لايه «مدياليتي» ارائه خواهد شد.
۱. لايه عيني: لايه عيني، لايه ابزاري است که نمود فناوري يک رسانه و شامل موضوعات سختافزاري، ماشينآلات و همچنين واحدهاي توليدي است. اين لايه مقصد رسانه مانند ارسال، انباره و غيره را تعريف میکند. براي رسانه فيلم، اين لايه شامل همه ابزارهاي توليد، پس توليد، تدوين و اجرا کردن پروژههاي سينمايي به علاوه امکانات ضروري مانند استوديو؛ سينما و ... را شامل میشود.
۲. لايه رويه: دومين لايه، رويه است يک رويه شامل يک آرايش لوازم در ظرف زمان و مکان است. به گفته ميشل فوکو، رويه يک ... آرايش از موضوعات، سطوح، نورها، ديدگاهها؛ درون يک ابزار که مکانيزمهاي دروني آن نسبتها را تشکيل میدهند، است. (1976,(Foucalt اين يک ساختار شرطي است که بر آرايش فيزيکي و يک نشانه شناختي که انسان را به قوانين ويژه ادراکي محدود میکند، تکيه دارد.
در مثال سينما، رويه قواعدي را توصيف میکند که همه بازيگران براي استفاده از فيلم بايد آن را رعايت کنند. براي نشان دادن يک فيلم طبق قواعد سينما اين محل بايد کاملا تاريک و آرام باشد و همه تماشاگران بايد روبهروي صحنه بدون حرکت بنشينند. لايه رويه بهگونه اي به تشريح قواعد يک رسانه خاص میپردازد توجه کنيد که وقتي شما يک فيلم سينمايي را در تلوزيون تماشا میکنيد محتوا همان است، ولي لايه رويه تغيير میکند.
۳. لايه شکل نمادين: لايه سوم، شکل نمادين، از آنجا که به تشريح جهانبيني فرد که توسط رسانهها شکل گرفته است، میپردازد، پيچيدهترين لايه است. اين لايه با امکان ترکيب قوانين عالمانه و آگاهانه واحد را با تجمع حواس، جهانبيني را شکل میدهد و توصيف میکند. درون اين لايه، تغييرات شناختي احتمالي نسبت به درک از مابقي جهان هستي شکل میگيرد. به عبارت ديگر، لايه شکل نمادين، تقريبا سهم رسانه از نظامهاي اقتصادي بشر در طول زمان است.
يک مثال صوري، ولي روشن میتواند اين فرضيه باشد که سلطه فيلم به عنوان يک رسانه تفريحي و سرگرمی در جامعه به مجموعه تجربيات بشر کمک میکند. بنابراين مصرفکنندگاني را هدايت میکند که ساختن زندگيشان براساس قوانين فراگرفته شده سينماتوگراف، سريعتر، رساتر، رمانتيکتر، غيرخطيتر و ... شروع شده است (توجه کنيد که اين يک فرآيند دو سويه است. «سريع تر، رساتر، رمانتيکتر، غيرخطيتر» تنها زماني تطابق میيابد که يک مفهوم سينماتوگراف باشد که عموما براي انتخاب يک فيلم براي تماشا استفاده میشود. نظريه لايه شکل نمادين تنها يک مدل کنش و واکنش را در بر نمیگيرد، بلکه به اين مفهوم است که يک فرآيند بازخور پويا بين رفتار انساني و لايه شکل نمادين با اصول فراگرفته شده وجود دارد.) هريک از اين لايههاي رسانه، مثل عيني، رويه يا شکل نمادين که در مدل مدياليتي شکل گرفتهاند، امکاناتي را به منظور ارتباط با نظريه اقتصادي فراهم میکنند، که در ادامه اين بخش شرح داده خواهد شد.
نظريه اقتصاد و مدياليتي
چطور مفهوم مدياليتي میتواند به نفع اقتصاد رسانه کاربرد داشته باشد؟ يک روش مفيد، کاربرد اين ساختار در موضوعات تحقيقاتي است. در دانشگاه بوهانس از اين مفهوم به عنوان يک چارچوب براي مطالعات ساختاري رسانه واحد استفاده کردهايم.
براي مثال از اين عناوين میتوان يادکرد: «يورو به عنوان ابزاری برای ائتلاف اروپا (Janck2003)، نامهای تجاری به عنوان یک رسانه (2003,(Lambrecht در عناوين ديگر اين مفاهيم در ارتباط با تفکر اقتصادي به کار رفته است: اصول يک نظريه توليد رسانه (2001(Maier ، تخصيص زمان رسانه (2002.(Treutler با نگرش خاص به نمادها، روابط احتمالي بين مدل مداليته و نظريه اقتصادي به شرح زير خلاصه میشود.
علم اقتصاد و لايه عيني
اين لايهاي است که بيشترين کارها و مطالعات اقتصادي به آن منتسب است؛ توليدکنندگان، بازار و مصرف کنندگان را میتوان به خوبي متمايز و تجزيه و تحليل کرد. در علم اقتصاد نئوکلاسيک، میتوان رسانه را به عنوان کالاي اطلاعاتي با ويژگيهاي شناخته شده معين، تعريف کرد، اما ظاهراً فرض عقلانيت فردي کامل در نظريه نئوکلاسيک به طور کلي مشکلات خاص خود را با رسانه دارد، زيرا اطلاعات کامل و بازخورد همزمان، رسانه را خارج از دنياي اين مدلها قرار میدهد و نمیتواند تقدم رسانهای را که به وسيله نظريه رسانه بيان شد، يکپارچه کند. بنابراين تفکر در مورد يک رسانه تنها اين مفهوم را در محدوده عقلانيت ناقص دارد که مشخص میکند هزينههاي مبادلات افق ديدي را باز میکند که رسانه بر اين هزينهها تاثير دارد اين مفهوم با شکوفايي فناوري اينترنت نمايانتر شد، اما از آنجا که هزينههاي مبادلات ديدگاه نامطمئني را به وجود میآورد اين هم با رشد اينترنت ظاهر شد، نمادها بايد با اقتصاد رسانه شناخته شوند.
علم اقتصاد و لايه رويه
لايه رويه در نگاه نهادي به دو دليل جذابيت خاص دارد:
۱. رسانه در ماتريس نهادي جامعه جاي گرفته است
۲. از آنجا که لايه رويه به قوانيني اشاره دارد که مورد تاکيد رسانههاست (از نظر تکنيکي) میتوان فرض کرد که رسانهها هم به قواعد بازي کمک میکند.
دليل اول در قانون اساسي (مانند آزادي مطبوعات)، حق مالکيت (مانند کپي رايت) کاملا واضح است اما دليل دوم نياز به توضيح بيشتري دارد؛ يعني بايد اين مورد را براساس سطوح فاصله نهادي که توسط الوير ويليامسون پيشنهاد شده توضيح داد.
تقدم رسانهاي از نظريه رسانهها فرض میکند که در سطح اول اين نمودار شرکت دارد. ريچرو و فوروبون نيز اين نظريه را تاييد کردهاند. آنها معتقدند زبان و نوشتار مثل تقسيمات زماني و ارتباطات، متعلق به قوانين عملياتي اوليه شخصيت عمومی است. اگر اين قوانين عملياتي اوليه تغيير کند، چارچوب نهادي تغيير میکند. اين فقط با يک نگاه اجمالي به تاريخ رسانه قابل مشاهده است که دورههاي تاريخي مختلفي را از آنچه Letmedien )رسانه راهبر يک جامعه) نام گرفته است، درنظر میگيرد و يک بخش وسيعي از ارتباط انساني و به دنبال آن نفوذ بر فرهنگ را تعيين میکند. به منظور روشن کردن موضوع، طبقهبندي ذيل در نظر گرفته شده است: ۱. فرهنگ شفاهي (براساس بيان و حافظه) ۲. فرهنگ نوشتاري (براساس دست نوشته ها و انباره) ۳. فرهنگ چاپ گوتنبرگ (براساس چاپ نشريات، خطي کردن و تمرکز ....) ۴. فرهنگ الکترونيکي (بر پايه رسانههاي الکترونيکي و دو سويه) ۵. فرهنگ ديجيتال (براساس رسانههاي ديجيتال و انعطاف پذيري نوپا) (2001(Drawn اين موضوع قابل بحث است که رسانه راهبر به دانش ضمني اشخاص و به دنبال آن قوانين عملياتي اوليه به طور غيررسمیکمک میکند.
همانطور که ويليامسون پيشنهاد میکند، اين يک فرآيند است که نهادها در سطوح ديگر (سطح 2 تا 4) ميتوانند به طور مستمر در يک چارچوب بلندمدت با آن منطبق شوند. بخصوص افزايش نشريات و يا اخيرا اينترنت نشان میدهد که نوآوري تکنولوژي به عنوان نتايج سطح 4 ميتواند اثرات اساسي و آني بر سطح 2 و 3 داشته باشد که نظم و ترتيب زماني مدل ويليامسون را دنبال نمیکند. نظريه رسانه خود مبتني بر اين فرض است که تکنولوژي جديد در حال رشد، قوانين عملياتي کلان را تغيير میدهد.
در برخي از موارد مثل يک پرش از سطح 4 مستقيم به سطح 1 است. متاسفانه به طور دقيق بيان نمیکند که چطور فرض شده است که اين تغيير در حال رخ دادن است. يک پاسخ احتمالي براي اقتصاد رسانه درون لايه شکل نمادين قرار دارد.
علم اقتصاد و لايه شکل نمادين
اگر ما موافق باشيم که رسانه در مسير جهان بيني به افراد کمک میکند جستوجوي ارتباط اين شناخت و تکامل نهادي ضروري به نظر میرسد. نظريه شکل نمادين معتقد است تجارب نمادين بالاترين درجه مفهوم سازي دريافتهاي نمادين جديد است. به عبارت ديگر، اين بررسيها بايد سعي در پاسخگويي به اين سوال داشته باشند که چگونه رسانه به يک سيستم ذهني فعال در ساخت يک الگو که براي طبقهبندي اطلاعات مفيد است، کمک میکند. بنابراين میتوان پيشنهاد کرد که رسانه میتواند در طول زمان آنچه را که به عنوان انگيزه از آن ياد میشود، تغيير دهد. اين فرضيهها کاملا با افکار هايک (1952Hayek )و اخيرا نورث (North, 2006) مطابق هستند. پس میتوان آنها را با نظریه شکلهای نمادین در قدم بعد مقایسه کرد.
نتيجه
ميان رشتهاي نظريه رسانه و تفکرات اقتصادي به سمت يک رويکرد اقتصاد رسانه، دو زمينه علمی را فراهم میآورد که به سادگي سازگار نمیشوند، اما در دنيايي که با تغييرات سريع ارتباط رسانهای شده شکل گرفته است، نيازمنديم هم اصل رسانه و هم علم اقتصاد جاي گرفته درون آن را بررسي کنيم. مدلهاي نظريه رسانه و بخصوص لايه رويه، هر دو دلالت ضمني دارد که تحليل اقتصاد و رسانه بدون نظريه نهادهاي رسانهای و تغييرات آنها نامفهوم است. در نتيجه اگر اين رويکرد ذهني کاملا توسعه يابد ما را به عملکردهاي کشف نشدهاي از نقش رسانه در فعاليتها اقتصادي رهنمود خواهد کرد.
برگرفته از iranmediamanagement.com
تمامی حقوق این سایت متعلق به درمانگاه تخصصی پوست و مو می باشد. Copyright © 2018